عهد اول: سرمقاله؛ عهد

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از رحلت رسول خدا با پیش آمدن جریان سقیفه ، جریان غدیر نادیده گرفته شد و کسی، غیر از حضرت علی (ع) را به خلافت رساندند و غدیر به دست فراموشی سپرده شد، اما خداوند به پیامبر وعده داد که او و پیام او را از حیله ی مردم حفظ خواهد کرد .

مسلمانان نیز بعد از قتل عثمان و اوضاع آشفته ی جامعه ی اسلامی به حضرت علی(ع)  رجوع کردند اما به جهت اینکه از دریچه ی غدیر به حکومت امام معصوم نگاه نکردند و به جهت اینکه حضرت علی (ع) منصوب خداوند بود سراغ او نرفتند نتوانستند درست او را یاری کنند و کار به شهادت حضرت کشیده شد.

حفظ کردن عهد و وعده ی الهی در کجای تاریخ نهفته است؟

با بررسی تاریخ به این نتیجه می رسیم که «انقلاب اسلامی» و حاکمیت حکم خدا از طریق فقه آل محمد(ص)، ظهور وعده ی خداوند در غدیر است ؛ انقلاب اسلامی نظر به غدیری است که در آن امکان حاکمیت امام معصوم فراهم نشد و درآن به پیامبر وعده داده شد که حق در تاریخ دفن نمی شود و بروز انقلاب اسلامی همان وعده ی الهی است، پس بنا به همین دلیل پایان ناپذیر است و حجاب ها و مانع تراشی ها و دشمنی ها و کینه توزی ها و تحجر و تهدید و تحریم ها را یارای مقاومت در مقابل پیش روی انقلاب نیست.

انقلاب اسلامی امتداد واقعه غدیر و نظر به «عهدی» است که با خدا بسته ایم ؛ با خدا «عهد» داریم که تنها او «رب» ماست، اما در روی زمین این عهد به حجاب رفت و در سقیفه، امام معصوم از صحنه ی حاکمیت حذف شد و در طی 1400 سال پس از رحلت رسول خدا نیز اندک ظهوراتی داشته است ، اما «انقلاب اسلامی» ظهور ولایت کبرای الهی است چرا که شرایطی را فراهم کرد که سخن معصوم در تصمیم گیری های کلان در صحنه باشد تا ان شاءالله کم کم به حاکمیت خود معصوم برسد و «ظهور» محقق شود.. اوکه تماماً جامعه را به حضور حق می کشاند و ربوبیت تشریعی خداوند را بر روی زمین محقق خواهد کرد .

«انقلاب اسلامی» تجلی ایمان مردم است . پایه های این انقلاب در قلوب مردم نهفته است و پیشروی آن با پشتوانه ی الهی است، اما بستگی به ایمان مردم دارد ؛ صدای خواست مردم است ، خواستی که نظام الهی و حکم خدا بر امورات را فریاد می زند. بنابراین یک حادثه ی تاریخی وغلیان احساسی و عکس العمل صرف سیاسی نیست، بلکه شروع عینی غدیر است و  نمی گذارد نظرها از توجه به قطب عالم امکان به جای دیگر بیافتد و ما را متوجه می کند که حتی اگر سرمایه دار و ثروتمند شویم ولی ولایت امام معصوم در زندگی ما نباشد دچار بی حاصلی غرب می شویم و آن جا دیگر حق نداریم این بی حاصلی را که نتیجه ی زندگی غربی است به انقلاب اسلامی نسبت دهیم.

انقلاب اسلامی علاوه بر نفی وضع موجود جهان ، به فراتر از آن می اندیشد و شرایط ظهور حکومت آرمانی را نه به عنوان یک آرزوی خیالی بلکه به عنوان یک وعده ی الهی محقق می کند ؛ بنابراین هر کس بخواهد زندگی بی ثمری نداشته باشد و بر «عهد» الهی پایبند و استوار بماند، تنها و تنها راه پیش رویش شناخت ذات انقلاب اسلامی و پیوند دادن زندگی خود به این جریان عظیم الهی است  و این جاست که دیگر از انقلاب چیز نمی خواهد بلکه هر چه دارد در راه انقلاب می دهد.