نشریه عهد

استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع جایز است.
آدرس ایمیل: ahd.57@chmail.ir

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان به صورت فطری در می یابد که این جهان را «محوری» است که «هستی» به وجود آن قائم است .محوری که اجزای پراکنده را به انتظام کلّیتی واحد در آورده و کثرات را وحدت بخشیده است،هستی حول او «هست» است و وجود، به حضوراو «حاضر» است این ها با شهود فطریِ انسانی،ادراک می شود وغربی وشرقی ومسلِم وغیر مسلِم هم ندارد.
متفکر، به آن «محور»می اندیشد ودر پی انکشاف عقلی یا وجدان باطنی آن است. در هر آنچه که «هست» نظر می کند و در این جست و جو به دنبال یافتن آن «محور» است . اما در هیچ یک از وجود ها او را نمی یابد مگر در یک وجود که «محوریت»را در آن به ادراک حضوری ،حاضر می بیند(محوریت حضوری و درک حضوری آن).
و آن همان «خود» است ؛خود، من ، انسان ،نفس ،همان وجودی است که متفکر نشانی از آن حضور محوری در آن می یابد و در حیرت این انکشاف ِ وجدآور، عجولانه  حکم می کند که :«من» همانم که هستی به وجود من قائم است ،«من » آن محورم که اجزای پراکنده را به انتظام کلّیتی واحد در می آورم ،«من» آنم که کثرات را وحدت می بخشد،هستی حول «من» هست و وجود به حضورِ«من» حاضر است .
همان طور که گفته شد متفکر،راه را از فطرت آغاز می کند و به روشنگریِ آن پیش می رود اما برای ادامه ی راه ،دریافت فطری و انکشاف عقلی به نور شدیدتری احتیاج دارد اما متفکر بی بهره از آن «نور» با پیروی از واردات وهمیّه ی خویش  ادامه ی راه را به خطا رفت و به آن منزل مقصود که «وصول به حقیقت» بود، نرسید.
«سَنُریهِم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أنفُسِهِم حتّی یَتَبَیَّنَ لهُم أنَّه الحقُ »سوره41آیه 53
نشانه های آن«محور» در جهان هستی یعنی در «آفاق» و به طور خاص در انسان،«نفس» به نمایش گذاشته شده است. اما هیچ یک از این نمود های آفاقی و انفسی، آن «محور» نیست.
«محور» عالم هستی از جنس «حضور» است و حضور، شدت و ضعف دارد و«نفس» آن وجودی است که شدید ترین حضورِمحور در آن
 می تواند به ظهور برسد. لذا آن متفکر که نتیجه ی تفکرش پیدایش «اومانیسم» شد انحرافش در همین بود که مسیری را که با هدایت «فطرت» به درستی آغاز کرد به درستی به پایان نبرد.این گم راهی موجب انحرافی بزرگ در درک حقیقت «جایگاه محوری انسان» در عالم هستی شد ،چرا که  محوریت هستی را به جای «هو» در مظهر ترین مظهرِ«هو» یعنی «انسان» دید.
این متفکران اگر چه خیلی هم زحمت کشیدند! اما بیچاره ها بدبخت شدند، بی چاره البته نبودند ؛خداوند راهِ چاره را برای حقیقت جویان گذاشته است اما این ها به سوی شقاوت تمایل یافته از سعادتی که در «تسلیم حق شدن» است محروم شدند و با تمدنی که بر اساس تفکر اومانیسم بنا نهادند خیل بشر را هم محروم ساختند.
اومانیسم؛ انحراف از مفهوم حقیقیِ محوریت انسان است  که هرچند در ظاهر وعده ای شکوهمند برای انسان مدرن بود که او را در اوج قله ی عالم هستی قرار می داد اما در عمل او را به حضیض تباهی کشاند و از رسیدن به کمال و سعادتی که نتیجه ی درک جایگاه حقیقی انسان در عالم هستی است،باز داشت. و این یکی از تناقضات آشکار و بغرنج مدرنیته است که اگر چه در نظر،انحرافی جزئی است اما در نتیجه و عمل، بسیار هولناک بود.
آن چه ذکر شد ،مقدمه ای بود برای آغاز تفکر به حقایقی سرنوشت ساز که البته شدیداً به حجاب غفلت رفته است.بشر تا کِی غافل از این حقایق، شب و روز را طی کند وغرق در مناسبات جاریِ تمدن مدرن،با مشهورات و مقبولات زمانه زندگی کند؟
این حقایق برای همه ی بشر است؛ برای من است، برای توست، برای آن نوجوان آمریکایی و آن کودک افریقایی است ، برای آدم هاست در شرق و غرب عالَم.(گفتم نوجوان آمریکایی و به یاد سرگردانی های بشرِ رفاه زده ی محبوس در چنگال خشونت و محروم از حقیقت نابِ عالم معنا،قلب متألم می شود،گفتم کودک افریقایی،و از یاد آوری محرومیت های ظالمانه ی محمول بر گرده ی مظلوم بشر در برخورداری از
ابتدایی ترین و مادی ترین احتیاجات انسانی اشک جاری می شود.)
باید «بیان» کرد، باید «ابلاغ» نمود؛یعنی باید رساند و به روشنی رساند ،باید این قدر گفت و شنید و تفکر و طلب و عمل کرد و تلاش و مجاهده نمود تا عالَم را پُر کند ،تا مناسبات عالَم را عوض کند ،تا قاموس عادل ِحق ،بنیان ظالم باطل را از ریشه بر کَند و بشر را تحت لوای حیات بخش و کمال بخشش به سعادت ابدی نائل کند.
مبانی این تفکر بر پایه ی  سه اصل زیرشکل می گیرد:
- «الله»؛محورِ عالم هستی.
- جایگاه محوری انسان در میان «ما سوی الله».
- رابطه ی «الله» و ما سوی الله و به طور خاص، «انسان».
این اصول، جهان بینی و پارادایم خاصی را  برای نظر به عالم هستی ارائه می دهد که بر اساس آن،به یاری حق به بیان مسائل زیر خواهیم پرداخت:
-تبیین وضعیت کنونی بشر.
-تبیین وضعیت مطلوب برای بشر وبیان ملزومات و چگونگی وصول به آن.
-بیان اهمیت و ضرورت آغاز این حرکت از وضع کنونی به وضعیت مطلوب و تبیین ماهیت مراحل و منازل این سیر.
خانم سراج.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی